سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، روشنی بخش اندیشه است . [امام علی علیه السلام]
3  گمگشته  4

نجف (پنج شنبه 87/3/30 :: ساعت 5:29 عصر )

آخ ای زمین نجف
آمدم به خاکت و واردش شدم،مثل تکه ی از بهشت دیدمت


یا علی
این خاک که مرکزی بود برای علم و عرفان
و در ان کسی نمی آمد مگر اینکه اهل دل باشد و غیرت

و در آن اسراری از عرش نهفته است
یا علی                                                                           
نجف خاک وطنم ودوستان و عشیره ام است   
تکه زمینی که در آن هم و غم از بین میرود
وادی السلام و ارواح مومنان و عرفای آن
یا علی
با غصب و زور جدایم کردن
ترک کردم زمینم را در صورتی که دل و قلبم را در آن ،جا گذاشتم
دوستانم و اَهلم را رها کردم ،بر خلاف میلم و زندگی کردم در دیار غربت
و لحظه ای فراموشت نکردم
بعد از مدتها تازه آمدم
نه با پا بلکه به روی چشمهایم
با هر قدمی که بر میداشتم آمال و آرزوهایم را ترسیم میکردم
فرصتی که از مدتها بود منتظرش بودم
ای امیر
این واقعیت دارد که ایستاده ام در مقابلت وحرف میزنم؟
در دیار غربت با خودم میگفتم:
چطور به این اوضاع آشفته ام راضی هستی ای پسر عم رسول؟
چطور با این هجرت و غربت من راضی هستی؟
گلایهایم را گذاشته بودم تا وقتیکه آمدم پیشت بگویم
دوست دارم خاکت را ببویم
با خوشحالی آمده ام
و حقیقت پیدا کرد هرچه را آرزو داشتم
ای مولا
خاک وطنم رادر صلح و آرامش قرار بده
زادگاهم در جوارت بود،زندگی و مماتم را هم در جوارت میخواهم.

امین

** دلم تنگ بود از حرف و حدیثهایی.

مولا ،آرامش وصلح و صفای وطن را از تو طلب میکنم

هردو وطنم را دوست دارم هردو را سر افراز قرار بده و در امانم قرار بده از تلخی دیدهءکوتاه نظران


¤ نویسنده: ایمان خانم


روزگار (سه شنبه 87/3/21 :: ساعت 12:24 صبح )

روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت

 هر کسی غصه اینکه چه می کرد نداشت

چشمه سادگی از لطف زمین می جوشید

خودمانیم زمین اینهمه نامرد ندشت


¤ نویسنده: سمیه


زندگی (سه شنبه 87/3/21 :: ساعت 12:22 صبح )

زندگی وقت کمی بود ونمی دانستیم

همه عمر دمی بود نمیدانستیم

حسرت رد شدن ثانیه های کوچک

فرصت مغتنمی بود و نمی دانستیم

تشنه لب عمر به سر رفت به قول سهراب

آب در یک قدمی بود و نمی دانستیم!

یه مسافرت کوتاه به شهر سهراب داشتیم و زیارت مزارش در صحن امامزاده علی ابن
محمد باقر که ماجرایی شبیه کربلا برایش اتفا ق افتاده و یه جورایی شبیه امام حسین
است و حتی حدیثی سر در صحن نوشته بود که زیارت این امام زاده ثواب زیارت کربلا را دارد
و...و تنها مزاری که در صحن شرقی بود مزار ساده و دل نشین سهراب س÷هری به یک گلدان
سر سنگ سفید مزار که رویش نوشته :به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا
که ....

کاش وقت زندگی را مغتنم می شمردم و معنی آبی که در همین یک قدمی است میفهمیدم


¤ نویسنده: سمیه


یک دستور العمل (پنج شنبه 87/3/16 :: ساعت 1:39 عصر )

                                                              

عارف بی بدیل مرحوم سید علی آقا قاضی رحمه الله  به شگردان خود دستور میدادند تا رویت عنوان بصری را بنویسند و در جیب خود نگه دارند و در طول هفته یکی دوبار آن را بخوانند چرا که امام صادق (€) در این حدیث راه سیر و سلوک و مجاهده با نفس و تحصیل حقیقت و عبودیت و وصول به قرب الهی ر به اختصار بیان نموده اند.

عنوان بصری 95 ساله به حضرت میگویند:از علوم خودتان مرا روزی فرمایید.

حضرت در جواب میگویند:علم به خواندن و فرا گرفتن نمی باشد بلکه نوری است که می تابد در قلب هر کس که خداوند بخواهد او را هدایت نماید.اگر علم خواهی از خودت در مرحله اول عبودیت را بخواه و علم را به عمل کردن به آن طلب کن و از خداوند طلب فهم کن تا خداوند به تو بفهماند.

عنواان حقیقت عبودیت چیست؟

حضرت:سه چیز است:

1_بنده در آن چه خداوند به او داده برای خودش مالکیتی نبیند.چون بندگان مالکیتی نبینند مال را مال خداوند می دانند و در هرجا او فرموده قرار میدهند.

2_بمده برای خودش تدبیر و اندیشه ای نکند.هرگاه بندهتدبیر امورش را به به مدبر حقیقی یعنی خدا واگذارد مشکلات و مصائب دنیا برای او آسان می شود.

3_تمامی اشتغالات شخص در اوامر و نواهی خداوند باشد.وقتی بنده مشغول کار خدا باشد دیگر وقتی برای مجادله و فخر کردن بر دیگران نمی یابد.

هرگاه خداوند به بنده این سه چیزرا کرامت فرماید،دنیا،شیطان و خلق بر او آسان خواهد شد و دیگران

عنوان بصری:مرا نصیحت نمایید.

حضرت:توصیه میکنم شما را به 9 چیز که 3 تای آن در ریاضت نفس و 3 تای دیگر در خلم و 3 تای دیگر در علم.

ریاضت نفس:

1_از آنچه میل و اشتها به آن نداری نخور چون موجب نادانی میشود فقط هنگام گرسنگی بخور

2_هرگاه خوردی حلال بخور و نام خدا را بر آن ببر

3_ثلث معده را غذا بخور و ثلث آن را نوشیدنی بنوش و ثلثی را برای نفس بگذار.

حلم:

1_اگر کسی در بگوید یک جوابش نده.

2_هرکس دشنامت داد بگو:اگر راست می گویی خدا مرا ببخشد و اگر دروغ میگویی از خدا میخواهم ترا ببخشد.

3_هرگاه کسی تورا وعده به خیانت داده تو او را به خیر خواهی و مراعات وعده بده.

 علم:

1_انچه را نمی دانی سوال کن ولی نه به جهت امتحان کردن طرف مقابل.

2_بر اساس خود رایی عملی را انجام مده.و در تمام کارها احتیاط را رها نکن.

3_از فتوا دادن دوری کن و گردن خود را بلی برای عبور مردم قرار مده. 

*این مطلب را در این مکان گذاشتم چون برایم مهم شده بود. امیدوارم عملی بتوان بکنم


¤ نویسنده: ایمان خانم


هیس (چهارشنبه 87/3/15 :: ساعت 11:4 صبح )

...
هیس...
هیچی نگو...
هیچی...
هرکس بهت حرف بی ربطی زَد،سکوت کن
اگر حرف باربط هم زد ،بازهم سکوت کن
هروقت نباید چیزی بگی،سکوت کن
حروقت هم باید حرف بزنی،بازهم سکوت کن
زل بزن توی چشمهای طرفت
میخواهد هرکه باشد
هیس...
.
.


.وقتی سکوت کنی،آروم میشی
وقتی آروم باشی صبور میشی
وقتی صببور باشی،امیدوار میشی
امید یعنی زندگی
.
.
من زندگی میکنم
تو زندگی میکنی
ما زندگی میکنیم....


 نوشتهء12/1/87 ساعت4/1صبح

¤ نویسنده: ایمان خانم


   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 6
مجموع بازدیدها: 10656
 

»» درباره خودم
گمگشته
مدیر وبلاگ : سمیه[32]
نویسندگان وبلاگ :
ایمان خانم
ایمان خانم (@)[11]


 

»» آرشیو نوشته های قبلی
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» وضعیت من در یاهو